علاقهمندي ها
+
وطن،نامدار خاموش و بي ادعا-
وطن، مام کوروش شه آريا-
وطن، تاج گيتي به اوج غرور-
وطن،جام جمشيد وبهرام گور-
وطن،عرصهءشهرياران شير-
وطن، نادر و آرش و اردشير-
وطن، آريوبرزن و زال سام-
وطن،رستم واشک سهراب خام-
وطن،پيکرت زخم ها خورده بس-
وطن،خاکت آماج دژخيم خس-
وطن،خوابت آشفته ديو سپيد-
وطن،دامنت پر زخون شهيد.....

*mohadeseh*
95/7/30
«خنده بازار»
*اميررضا @};- *
«خنده بازار»
شعر طولانيه و هنوز دارم روش کار ميکنم
عقيل صالح
چو ايران نباشد تن من مباد
«خنده بازار»
@};-
8 فرد دیگر
29 فرد دیگر
+
*کوچه سرد وبرفيست،
سفيدي برف به رخ ميکشد نبودن جاي پايت را در کنار رد پايم،
چترم ناخودآگاه به سمت جاي خاليت متمايل ميشود،
چراغ روي تير هم،
سايه ام را جلوي پايم انداخته تا همه گفته باشند تنها شده ام،
همه دارند نامرديت را طعنه ميزنند وزخم نبودنت را تازه ميکنند.....*

تنهائيام
94/7/6

+
غــــــروبــــــــ که مـــيـــشـــه
بـــــــه خودم ميگم:
چندتا غــــروبـــــــه ديگه بايد بگذره که تو بفهمي اون دوستت نداره و من دارم.
آخـــه ميگن بعضي چيزا رو "گـــــذرزمـــــان" مشخص ميکنه....

«خنده بازار»
94/5/26
+
باتو مهتاب شبي غرق گناهي بودم
فارغ از هردوجهان يا که الهي بودم
درسرم موج تو طوفان وتلاطم ميکرد
همه شيداي تو در سير نگاهي بودم
من بهشت تو ندادم به دوصدجنت دوست
شيوهء چشم تورا بندهء راهي بودم
ناوک چشم تو بر ديده ى من سرمه کشيد
باد گيسوي تورا خرمن کاهي بودم

«خنده بازار»
94/5/21
+
پنجرهءاتاق من،شاهد بيقراريم.
کوچه وسنگ فرش آن،گواه ديده راهي ام.
نيامدي که تَر کنم ديدهءخيره بر گذر.
چه تلخ شد مزاج من،نيامدي به ياري ام.
پر از نيازم اي صبا،توناله ام بگير و بر.
به يار بي مثال من،طبيب سربه راهي ام.
بگو که تا دم سحر زديده خون رهاکنم.
نه رسم عاشقي چنين،بيابه خون بهايي ام.

عقيل صالح
94/4/12
بگوکه يادتو شده،نواي تار پاره ام. بيااميدمن فزا،مست شب رهايي ام، بيا توماه هر شبم،آب دو ديدهءترم. هماره مرهم دلم،نشاط عمر باقي ام. نه باگل و نه درچمن،يادتواز دل نرود. زدل برون نميرود،لحظهءآشنايي ام. بيابيا به چشم من،قدم بنه به ناز و فر. که باغ دل خزان شده،زنالهء جدايي ام.
7 فرد دیگر
45 فرد دیگر
+
سيل را دوست ندارم
اما
عاشق بارانم
تاريکي را دوست ندارم
اما
عاشق شب هايم
عزلت را دوست ندارم
اما
عاشق تنهايي ام
باران، شب ، تنهايي .. آرزوي زيباي من است ...

حرف امروز من
94/4/10

1 فرد دیگر
33 فرد دیگر
+
*نفسم تنگ شداز اين همه بيدادتو..
بازبه آهي بخورم غبطه به ديدارتو..
هرچه جفابود توکردي و دلم دم نزد..
تاب فراغم نبود بيگمان..
لهلهه دل ميزند،درگذر ازيادتو..
بردر دل ميزنم مُهر به مومي دگر..
کاين همه ذوب تو شد،گردنِ بردارمن..
مست نگشتم،نگشتم خراب..
جز ز جفاي تووهمت بيدادتو..
جرعه اي هست اگر،مي بريز..
ياقدحي تر کنداين لب ويا،پيک به پيکان زنم از يادتو..*

«خنده بازار»
94/3/9
+
هرکجامي نگرم ديواراست-
جاده درپشت سرم ويران است-
دشت محصور پراز گربهءآدم خواراست-
منصفي نيست دراين شهر،دروغ ودغل آتشباراست-
خفته وجدان بشر،تهمت وحرص دراين قافله آب انباراست_
کو،کجامرد؟کجادست که دستي گيرد؟-
جنس بازاربدل بود وبدل ها هم گشت-
کورفيقي که شودپشت دهي برپشتش؟-
ياکه ياري که شبي ترک کني بالينش؟...*

نگارستان خيال
94/3/7
+
امام صادق (ع) درباره نقش دعا در تعجيل فرج چنين فرمودند :
وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طولاني شد , چهل روز به درگاه خدا ناله و گريه کردند , خداوند متعال به موسي و هارون وحي فرمود که آنها را از دست فرعون نجات دهد و اين درحالي بود که از چهارصد سال عذاب صد و هفتاد سال باقي مانده بود و خداوند به واسطه دعاي بني اسرائيل از آن صد و هفتاد سال صرف نظر نمود.

*بنت فاطمه*اظهر
93/8/15
سپس فرمود : شما هم اگر مانند بني اسرائيل به درگاه خدا دعا کنيد , خداوند فرج ما را نزديک خواهد فرمود , اما اگر چنين نکنيد اين سختي , به نهايت مدتش خواهد رسيد (بحار الانوار ج 52 ص55 )
امام زمان (عج) فرمودند :به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام حضرت زينب (س) قسم دهند که فرج من را نزديک گرداند
+
آقاي مجري : پسرعمه، تو چرا اينقدر خرابکاري مي کني؟
پسرعمه : شيطون منو گول ميزنه آقاي مجري.
آقاي مجري : اين شيطون چرا بقيه بچه ها رو گول نمي زنه؟
پسرعمه : واس کم کاري شيطون هم من بايد پاسخگو باشم؟
بلاي آسموني😁
93/7/8
+
*آرزوهايم*دست نيافتني تر از آن هست که تلاش کنم!!تحصيلات،خانه،ويلا،ماشين،زن زيبا،پول ووووووو........،
مرگ پايانيست برآنچه هستم وآنچه خواهم بشوم.
*اما*آيا ميشود دنيا را با لذتهايش بيخيال شد؟؟؟؟؟؟؟؟

«خنده بازار»
93/6/21
+
تو آرام آمدي نرم و بي صدا مثل قطره باران بر قلبم چکيدي
به سان برف آرام آرام درمن ذوب شدي
تکه اي از وجودم شدي در اين تنگستان نمي دانم
تو را چه بنامم
تو آمدي آرام شدم چيزي در درونم خواند ، زمزمه کرد.
"اين آغاز دوست داشتن است"

غزل صداقت
93/3/27
3 فرد دیگر
16 فرد دیگر